اخبار آماری در هفته گذشته

ده هزا ر میلیارد تومان چک بر گشتی در پنج ماهه اول سا ل

کسری 17 میلیارد دلاری تراز بازرگانی ایران

هدیه 700 نسخه از سریال قهوه تلخ به ائمه جمعه سراسر کشور

سالانه 11میلیون پرونده قضایی در ایران

دستگیری 53 هزار قاچاقچی در شش ماهه اول سال

یارانه ها.هر ایرانی 81هزار تومان برای یک تا چهار ماه

علی دایی در میان50 اسطوره زنده فوتبال جهان

چنارهای کهنسال خشک شده در خیابان ولیعصر در سا لجاری به 140 اصله رسید

اختلاس 85 میلیاردی یک کارمند بانک

در آخرین روز هفته سکه بهار آزادی 340 هزار تومان                           نهمین سفر چاوز به ایران

عکس


صدقه دفع بلا می کند

 

حضرت عیسی(ع) عبور فرمود از خانه ای که در آن عروسی بود آن حضرت به همراهان خود فرمود امشب این عروس می میرد و عیش آنها به عزا تبد یل می گردد.

فردا از آن محل عبور فرمودند اثری از عزا دیده نشد.پرسش فرمود گفتند عروس سالم است .پس از صاحب خانه اذن گرفت و داخل شد وفرمود فرش عروس را بر داشتند دیدند مار بزرگی خوابیده است.فرمود این مار مامور بود شب گذشته ترا بکشد .دیشب چه کردی

عروس گفت فقیری به در خانه ما آمد و صدا می زد مرا طعامی دهید کسی جوابش را نداد تا اینکه خودم خوراکم را بر داشته به او دادم .

حضرت فرمو به همین عمل مرگ را از خود دور ساختی

عکس

مطالبی در مورد هخامنشیان

 

 

 

 

 

آیا میدانید : حذف بخش هخامنش از کتاب درسی تاریخ به تصویب رسید؟

آیا میدانید : فرزندان ما دیگر حتی اسم کوروش کبیر را نمیشناسند؟

آیا میدانید : 29 اکتبر روز جهانی کوروش کبیر است و این روز فقط در تقویم ایران نیست؟

آیا میدانید :  چند سال دیگر ، با نابودی کامل تخت جمشید باید سپاسگذار کشورهایی چون فرانسه باشیم که چندی از تخت جمشید را در موزه های خود حفظ کردند.

آیا میدانید: اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشگری و کشوری به مدت ۴۰سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مستمری دائم را کورش کبیر در ایران پایه گذاری کرد.

ـ آیا میدانید : کمبوجيه فرزند کورش بدلیل کشته شدن ۱۲ ایرانی در مصر و اینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی از ایرانیان به دشنام دادن و تمسخر پرداخته بود ، با ۲۵۰ هزار سرباز ایرانی در روز ۴۲ از آغاز بهار ۵۲۵ قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و بدلیل آمدن قحطی در مصر مقداری بسیار زیادی غله وارد مصر کرد . اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان میدهد. او به هیچ وجه دین ایران را به آنان تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود.

آیا میدانید : داریوش کبیر با شور و مشورت تمام بزرگان ایالتهای ایران که در پاسارگاد جمع شده بودند به پادشاهی برگزیده شد و در بهار ۵۲۰ قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران رابر سر نهاد و برای همین مناسبت ۲ نوع سکه طرح دار با نام داریک ( طلا ) و سیکو ( نقره) را در اختیار مردم قرار داد که بعدها رایج ترین پولهای جهان شد.

آیا میدانید : داریوش کبیر طرح تعلیمات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی کرد که بعدها خط پهلوی نام گرفت.

آیا میدانید : داریوش در پایئز و زمستان ۵۱۸ - ۵۱۹ قبل از میلاد نقشه ساخت پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغذ آورد.

آیا میدانید : کوروش کبير بعد از تصرف بابل ۲۵ هزار یهودی برده را که در آن شهر بر زیر یوغ بردگی شاه بابل بودند آزاد کرد.

ـ آیا میدانید : داریوش در سال دهم پادشاهی خود شاهراه بزرگ کورش را به اتمام رساند و جاده سراسری آسیا را احداث کرد که از خراسان به مغرب چین میرفت که بعدها جاده ابریشم نام گرفت.

آیا میدانید : اولین بار پرسپولیس به دستور داریوش کبیر به صورت ماکت ساخته شد تا از بزرگترین کاخ آسیا شبیه سازی شده باشد که فقط ماکت کاخ پرسپولیس ۳ سال طول کشید و کل ساخت کاخ ۸۰ سال به طول انجامید.

آیا میدانید : داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده ۲۵ هزار کارگر به صورت ۱۰ ساعت در تابستان و ۸ ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر ۵ روز یکبار یک سکه طلا ( داریک ) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه ۲۵۰ گرم گوشت همراه با روغن - کره - عسل و پنیر میداده است و هر ۱۰ روز یکبار استراحت داشتند.

آیا میدانید : داریوش در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب میشده . این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق نیز همراه بوده است.

آیا میدانید : تقویم کنونی ( ماه ۳۰ روز ) به دستور داریوش پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی "دنی تون" بسیج کرده بود . بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه تعطیل بوده و در طول سال دارای ۵ عید مذهبی و ۳۱ روز تعطیلی رسمی که یکی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است.

آیا میدانید : داریوش پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گزاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند.

آیا میدانید : داریوش برای اولین بار در ایران وزارت راه - وزارت آب - سازمان املاک  -سازمان اطلاعات - سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنیان نهاد.

آیا میدانید : اولین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان توسط داریوش ساخته شد.

آیا میدانید : داریوش برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزوی از امپراطوری ایران بوده سدی عظیم بروی رود سند بنا نهاد.

آیا میدانید : فیثاغورث که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بود توسط داریوش کبیر دارای یک زندگی خوب همراه با مستمری دائم شد.

 

دیوانه تراز بهلول

آورده اند که خلیفه هارون الرشید در یکی از اعیاد رسمی با زبیده زن خود نشسته و مشغول بازی شطرنج بودند.
بهلول بر آنها وارد شد او هم نشست و به تماشای آنها مشغول شد.
در آن حال صیادی زمین ادب را بوسه داد و ماهی بسیار فربه قشنگی را جهت خلیفه آورده بود.

هارون در آن روز سر خوش بود امر نمود تا چهار هزار درهم به صیاد انعام بدهند.
زبیده به عمل هارون اعتراض نمود و گفت : این مبلغ برای صیادی زیاد است به جهت اینکه تو باید هر روز به افراد لشگری و کشوری انعام بدهی و چنانکه تو به آنها از این مبلغ کمتر بدهی خواهند گفت که ما به قدر صیادی هم نبودیم و اگر زیاد بدهی خزینه تو به اندک مدتی تهی خواهد شد.

هارون سخن زبیده را پسندیده و گفت الحال چه کنم؟
گفت صیاد را صدا کن و از او سوال نما این ماهی نر است یا ماده؟
اگر گفت نر است بگو پسند مانیست و اگر گفت ماده است باز هم بگو پس ند ما نیست و او مجبور می شود ماهی را پس ببرد و انعام را بگذارد.
بهلول به هارون گفت : فریب زن نخور مزاحم صیاد نشو ولی هارون قبول ننمود.

صیاد را صدا زد و به او گفت : ماهی نر است یا ماده ؟
صیاد باز زمین ادب بوسید و عرض نمود این ماهی نه نر است نه ماده بلکه خنثی است.

هارون از این جواب صیاد خوشش آمد و امر نمود تا چهار هزار درهم دیگر هم انعام به او بدهند.
صیادپولها را گرفته، در بندی ریخت و موقعی که از پله های قصر پایین می رفت یک درهم از پولها به زمین افتاد.
صیاد خم شد و پول را برداشت.
زبیده به هارون گفت : این مرد چه اندازه پست همت است که از یک درهم هم نمی گذرد.
هارون هم از پست فطرتی صیاد بدش آمد و او را صدازد و باز بهلول گفت : مزاحم او نشوید.

هارون قبول ننمود و صیاد را صدا زد وگفت : چقدر پست فطرتی که حاضر نیستی حتی یک درهم از این پولها قسمت غلامان من شود.

صیاد باز زمین ادب بوسه زد و عرض کرد : من پست فطرت نیستم.
بلکه نمک شناسم و از این جهت پول را برداشتم که دیدم یک طرف این پول آیات قرآن و سمت دیگر آن اسم خلیفه است و چنانچه روی زمین بماند شاید پا به آن نهند و از ادب دور است.

خلیفه باز از سخن صیاد خوشش آمد و امر نمود چهار هزار درهم دیگر هم به صیاد انعام دادند.
هارون به بهلول گفت : من از تو دیوانه ترم به جهت اینکه سه دفعه مرا مانع شدی من حرف تو را قبول ننمودم و حرف آن زن را به کار بستم و این همه متضرر شدم

جملاتی ازآنتونی رابنیز

 

یک به مردم بیش از آنچه انتظار دارند بدهید و این کار را با شادمانی انجام دهید .

دو با مرد یا زنی ازدواج کنید که عاشق صحبت کردن با او هستید. برای اینکه وقتی پیرتر می شوید ، مهارتهای مکالمه ای مثل دیگر مهارتها خیلی مهم میشوند .

سه همه ی آنچه را که می شنوید باور نکنید، همه ی آنچه را که دارید خرجنکنید و یا همانقدر که می خواهید نخوابید .

چهار وقتی می گویید "دوستت دارم" منظورتان همین باشد .

پنج وقتی می گویید "متاسفم" به چشمان شخص مقابل نگاه کنید .

شش قبل از اینکه ازدواج کنید حداقل شش ماه نامزد باشید .

هفت به عشق در اولین نگاه باور داشته باشید .

هشت هیچوقت به رؤیاهای کسی نخندید . مردمی که رؤیا ندارند هیچ چیز ندارند .

نه عمیقاً و بااحساس عشق بورزید . ممکن است آسیب ببینید ولی این تنها راهی است که به طور کامل زندگی می کنید .

ده در اختلافات منصفانه بجنگید و از کسی هم نام نبرید .

یازده مردم را از طریق خویشاوندانشان داوری نکنید .

دوازده آرام صحبت کنید ولی سریع فکر کنید .

سیزده وقتی کسی از شما سوالی می پرسد که نمی خواهید پاسخ دهید ، لبخندی بزنید و بگویید "چرا می خواهی این را بدانی؟"

چهارده به خاطر داشته باشید که عشق بزرگ و موفقیتهای بزرگ مستلزم ریسک های بزرگ هستند .

پانزده وقتی کسی عطسه می کند به او بگویید "عافیت باشد "

شانزده وقتی چیزی را از دست می دهید ، درس گرفتن از آن را از دست ندهید .

هفده این سه نکته را به یاد داشته باشید : احترام به خود ، احترام به دیگران و مسئولیت همه کارهایتان را پذیرفتن

هجده اجازه ندهید یک اختلاف کوچک به دوستی بزرگتان صدمه بزند .

نوزده وقتی متوجه می شوید که که اشتباهی مرتکب شده اید ، فوراً برای اصلاح آن اقدام کنید .

بیست وقتی تلفن را بر می دارید لبخند بزنید ، کسی که تلفن کرده آن را درصدای شما می شنود .

بیست و یک زمانی را برای تنها بودن اختصاص دهید .

یک دوست واقعی کسی است که دست شما را بگیرد و قلب شما را لمس کند .

 

سخنی از ناپلئون


 
Guity
 
 

هرگز اشتباه نکن ....

اگر اشتباه کردي ... تکرار نکن
اگر تکرار کردي ... اعتراف نکن
اگر اعتراف کردي ... التماس نکن
اگر التماس کردي ... ديگر زندگي نکن

 

اگر قادر نيستي خود را بالا ببري همانند سيب باش تا با افتادنت انديشه‌اي را بالا ببري

 وقتي كبوتري شروع به معاشرت با كلاغها مي كند پرهايش سفيد مي ماند، ولي قلبش سياه ميشود. دوست داشتن كسي كه لايق دوست داشتن نيست اسراف محبت است

عشق خيس شدن دو دلدار در زير باران نيست...عشق اينست که من چترم را روي دلدار بگيرم واو نبيند....نبيند وهرگز نداند که چرا در زير باران خيس نشد

انسان هم ميتواند دايره باشد و هم خط راست. انتخاب با خودتان هست. تا ابد دور خودتان بچرخيد يا تا بينهايت ادامه بدهيد

 

گاهی وقتها چقدر ساده عروسک می شویم نه لبخندمی زنیم نه شکایت می کنیم فقط احمقانه سکوت می کنیم

 

بچه بوديم دخترا عاشق عروسک بودن و پسرا عاشق مردهاي قوي ......بزرگ شديم دخترا عاشق مرداي قوي شدن و پسرا عاشق عروسکا
 

خوشبختی مثل یك توپ است وقتی در حركت است به دنبالش می دویم و وقتی ایستاده است به آن لگد می‌ زنیم

عشق مثل آبي است درون دستت كه اگر از آن غافل شوي جز خاطره چيزي برايت باقي نمي ماند
 

همیشه در شیرین ترین لحظات زندگی در انتظار تلخی باش که غم و شادی با هم است مانند مرگ و زندگی ...........با همه مهربان بودن و بخشنده بودن است که جاودانه است


آرام باش ،توكل كن،تفكر كن،آستين ها را بالا بزن آنگاه دستان خداوند را ميبيني كه زودتر از تو دست به كار شده اند

پروانه اغلب فراموش می کند که روزی کرم بوده است

 

مهربانی را درنقاشی کودکی دیدم که خورشید را سیاه کشیده بود که پدرش زیر نورخورشید نسوزد


در کوهپایه های عشق دستت را به کسی نده تا از ان نترسی که در ارتفاعات دستت را رها کند


سخنی از کنفوسیوس: مرد بزرگ وقار دارد اما متکبر نیست و مرد کوچک تکبر دارد ولی وقار ندارد

 

بدبختی این حسن را دارد که دوستان حقیقی را به ما می شناساند...  سخنی از بالزاک

همیشه اشتباهات مردم را ببخش نه به خاطر اینکه آنها سزاوار بخشش اند بلکه تو سزاوار آرامش هستی.   سخنی اززرتشت

در طوفانها لبخند را فراموش نکنید


 

 

دختر كوچكي هر روز پياده به مدرسه مي رفت و بر مي گشت .
با اينكه ها آن روز صبح هوا زياد خوب نبود و آسمان نيز ابري بود ،
 دختر بچه طبق معمولِ هميشه ، پياده بسوي مدرسه راه افتاد.
بعد از ظهر كه شد ،‌ هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شديدي درگرفت.
 مادر كودك كه نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد
يا اينكه رعد و برق بلايي بر سر او بياورد ، تصميم گرفت كه با اتومبيل بدنبال دخترش برود .
با شنيدن صداي رعد و ديدن برقي كه آسمان را مانند خنجري دريد ،
با عجله سوار ماشينش شده و به طرف مدرسه دخترش حركت كرد.
اواسط راه ، ناگهان چشمش به دخترش افتاد كه مثل هميشه پياده به طرف منزل در حركت بود ،
ولي با هر برقي كه در آسمان زده ميشد ، او مي ايستاد ، به آسمان نگاه مي كرد و لبخند مي زد
و اين كار با هر دفعه رعد و برق تكرار مي شد.
زمانيكه مادر اتومبيل  خود را به كنار دخترك رساند ، شيشه پنجره را پايين كشيد و از او پرسيد :

" چكار مي كني ؟ چرا همينطور بين راه مي ايستي؟"
دخترك پاسخ داد،" من سعي مي كنم صورتم قشنگ بنظر بيايد، چون خداوند دارد مرتب از من عكس مي گيرد."

در طوفانها لبخند را فراموش نكنيد

دوست من حسن چه شد

 

 

رئيس از برخي شهرهاي ميهن بازديد كرد و هنگام ديدار از محله ما فرمود:
شكايتهاتان را صادقانه و آشكارا باز گوييد
    و از هيچ كس نترسيد، كه زمانه هراس گذشته است!
        دوست من ـ حسن ـ گفت:
عالي جناب!
    گندم و شير چه شد؟
    تامين مسكن چه شد؟
    شغل فراوان چه شد؟
    و چه شد آن كه داروي بينوايان را به رايگان ميبخشد؟
    عالي جناب!
    از اين همه هرگز، هيچ نديدم!  
    رئيس اندوهگنانه گفت:
  خدا مرا بسوزاند؟
    آيا همه اينها در سرزمين من بوده است؟
فرزندم! سپاسگزارم كه مرا صادقانه آگاه كردي، به زودي نتيجه نيكو خواهي ديد
    سالي گذشت، دوباره رئيس را ديديم، فرمود :
    شكايتهاتان را صادقانه و آشكارا باز گوئيد
    و از هيچ كس نترسيد، كه زمانه ديگري است!
    هيچ كس شكايتي نكرد،
    من برخاستم و فرياد زدم:
    شير و گندم چه شد؟
    تامين مسكن چه شد؟
    شغل فراوان چه شد؟
     چه شد آن كه داروي بينوايان را به رايگان مي بخشد؟
    با عرض پوزش، عالي جناب!
"دوستِ من ـ حسن ـ  چه شد

گزیده خبر ها در هفته گذشته

درآمد نفتی ایران از مرز ۵۲ میلیارد دلار گذشت                                                                        ایران در رتبه 57 شاخص سادگی کسب و کار

جمعیت ایران به 74 میلیون نفر رسید 70 درصد در شهر ها 30 در صد در روستا ها

ایران 450 میلیون دلار تسهیلات به لبنان میدهد

انهدام 400 شبکه قاچاق در شش ماهه اول سال در ایران!

زندگی 5 میلیون ایرانی در خارج از کشور

تنها نیم در صد از جوانان دم بخت ازدواج کردند

لغو قرارداد فروش سامانه پدافند موشکی اس 300. مسکو هیچ غرامتی نمیدهیم!

استخدام 14 هزار پرستار هم پاسخگوی نیاز ها نیست.

استخدام 23 هزار پرستار منتفی شد!

نیمی از ایرانیان گرسنگی سلولی دارند

واردات سنگ قبر با ضوابط وزارت صنایع

کامیو نهای چینی کابوس جاده های ایران

عدالت چیزی است که امروز نیست

کهریزک را با ابو غریب و گوانتمالا مقایسه کنید

نظام ما نه ریاستی کامل است نه پارلمانی کامل است بلکه نیمه ریاستی و نیمه پارلمانی است

هشدار!جنگل های زاگرسی به بیابان تبدیل می شوند

فقر چیست

فقر ، گرسنگی نیست…فقر بر هنگی هم نیست

فقر ، گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان می کند …

فقر ، چیزی را “نداشتن” است ؛

ولی ، آن چیز پول نیست …

طلا و غذا نیست ….

فقر ، ذهن ها را مبتلا می کند …

فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتابفروشی می نشیند …

فقر ، کتیبه سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند …

فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته می شود …

فقر ، همه جا سر می کشد …

فقر ، شب را “بی غذا” سر کردن نیست …

فقر ، روز را “بی اندیشه” سر کردن است …


کانادا کشور خیلی بدی است

 

کانادا کشور خیلی بدیه. من از این کشور متنفرم. دلایل من هم واضح و مبرهنه. برای اینکه مطمئنتون کنم که نظرم کاملا درسته بعضی از دلایلم رو اینجا می نویسم تا خودتون قضاوت کنین. فقط یادتون باشه که فکر مهاجرت به این کشور

رو نکنین. به همون ایران خودمون بچسبین و از زندگی پر صلح و صفا در کنار خانواده تون لذت ببرین. این هم دلایل من:

1. اینجا یک نظام پزشکی احمقانه داره که آدمها رو همین طور بی دلیل مجانی معالجه می کنه. مثلا اگر برین بیمارستان هزینه ویزیت دکتر، معالجات، عمل جراحی، اتاق بیمار، غذا و داروی بیمار و خیلی چیزهای دیگه رو دولت می ده. آخه جون من کدوم کشور خراب شده ای یه همچه کار احمقانه ای می کنه. تازه تو اکثر اتاقهای بیمارستانها تلویزیون هست. برای بچه ها وسایل بازی هست. برای همراهان اتاق انتظار هست که گاهی وقتها هم توش قهوه و شکلات مجانی گذاشتن. از همه بدتر اینکه مریض چون قرار نیست پول بده می تونه آزادنه در محیط بیمارستان بچرخه. ساعت ملاقات هم به طرز مسخره ای معمولا از صبح شروع میشه تا شب.



ادامه نوشته

بودا.نفرت نه با نفرت که بدون آن زایل می شود

(براهما دوتا) پادشاه بنارس بود.زمانی که کشور همسایه اش کوشالا را فتح کرد میخواست( دیر گیتی )پادشاه آن کشور را از بین ببرد تا فرمانروایی اش تضمین شود.

(دیر گیتی )و همسرش به هر طریقی موفق شدند و در خانه محقر کوزه گری که از هواداران مخلص و بی ریای آنان بود با لباس مبدل مخفی شده وبه زندگی ادامه دادند.

آنان پسری به نام (دیو گایو )داشتند که با مهر می پروراندند وقتی به سن شانزده سالگی رسید او را برای تکمیل تحصیلات به گور کول فرستادند.یک روز هنگامی که پسر شان از خانه دور بود آرایشگری که آنها را شناخته بود خبر زنده بودن شاه و ملکه را نزد( برا هما تا )فاش کرد( براهماتا )عزم نا بودی دشمن قدیمی خود را صادر کرد و دستور اعدا مشان را صادر کرد.جعیت عظیمی گرد آمدند تا اعدام آنان را در بنارس تماشا کنند

ادامه نوشته

سخنی از گاندی

درد من تنهایی نیست بلکه مرگ ملتی است که:

     گدایی را قناعت

    بی عرضگی را صبر

   و با تبسمی بر لب این حماقت را حکمت خداوند می نا مد

افزایش عمر


 

چگونه عمر خود را 10% افزايش دهيم:

اين يک راز نيست،

 فقط کافي است به آخرين دستاوردهاي متخصصين مرکز ملي هدايت (ارتقاء) سلامت و رفتار شناسي توکيو توجه کنيم!

 

آنها ميگويند:

 

1-      هرگز سيگار نکشيد و اگر ميکشيد ، نيمه آخر آن را هيچ وجه نکشيد.

2-      در حمام هيچگاه مستقيما زير دوش آب گرم نفس نکشيد. کلر يک قاتل تدريجي است.

3-      هنگام شارژ موبايل ابتدا شارژر را به گوشي وصل کنيد و سپس آن را به برق وصل کنيد. بهتر است موبايل خاموش باشد.

4-      چاي بيشتر از يک روز مانده را اصلا ننوشيد.

5-      هنگام روشن کردن کولر اتومبيل خود ابتدا به مدت حداقل 5 دقيقه پنجره ها را باز بگذاريد و در پمپ بنزينها کولر را خاموش نماييد.

6-      غذاي خود را بيشتر از يکبار در مايکروفر گرم نکنيد و بعد از آن درصورت عدم استفاده دور بريزيد.

7-      با حيوانات خانگي تعامل مثبت داشته باشيد. آنها ممکن است از خيلي از انسانها سالمتر و تميزتر باشند. عوامل مشترک زياد آنها با انسانها ميتواند به شکل واکسن در بدن عمل کند.

8-      هنگام غذا بين هرلقمه حداقل 1 دقيقه فاصله بگذاريد و دو ساعت قبل و بعد از غذا و هنگام آن نوشيدني ننوشيد.

9-      هنگام حرکت اتومبیل، پنجره ها را تماما باز نکنيد تا هوا بصورت باد وارد مجاري تنفسي نگردد.

10-  لوازم آرايشي را بيشتر از 5 ساعت برروي پوست خود باقي نگذاريد. سلولهاي پوستي نياز به تعرق و تنفس دارند. درمنزل نيز تا حد امکان از لباسهاي گشاد ، راحت و باز استفاده نماييد.

11-  موهاي خود را بيش از يکبار در شبانه روز شانه نکنيد.مراقب ورود شوره سر (حتي بصورت نامرئي) به چشمها و مجراي تنفسي خود باشيد.

12-  هنگام دويدن و راه رفتن سر خود را بالا نگهداريد.هنگام نشستن و خوابيدن برعکس سر خود را پايين نگهداريد.

13-  توجه بيش از حد به وزن، سودمند نيست. بدن انسان قادر است بصورت خودکار ميزان ورودي، جذب و ميزان دفع را تنظيم نمايد و اشتهاي طبيعي نيز متناسب با آن ميباشد. هرچه قدر دوست داريد بخوريد.

14-  اگر نياز مالي نداريد، لازم نيست روزي 8 ساعت کار کنيد. بهترين تعداد ساعات کاري بين 5 الي 6 ساعت ميباشد.

۱۵-بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید

16-  هرگز پشت مانيتور (هاي قديمي) که روشن هستند قرار نگيريد. ضرر آنها از خيلي از دستگاههاي عکسبرداري بيشتر است.

17-  ورزش و تحرک در ابتداي صبح نه تنها سودمند نيست بلکه خطرناک نيز هست. سعي کنيد آن را در حداقل 3 ساعت بعد از بيداري و یا عصر انجام دهيد.

18-  توجه بيش از حد به امور سياسي، ورزشي و اقتصادي براي سلامت روان مضر بوده و در دراز مدت به علت عدم امکان تسلط بر کنترل آنها، باعث اختلالات رواني ميگردد.

19-  معجزه جواهر آلات براي خانمها را فراموش نکنيد. حتي اگر صرفا به ديدن آنها باشد.

20-  هيچگاه به پهلو نخوابيد. سعي کنيد در جهت عمود بر محور مغناطيسي زمين بخوابيد.

 

شش علامت نادانی

 

گویند یکی از خلفا با خواص خود سخن می گفت ا و گفت:

شش چیز نشان جهل و نادانی است

اول آنکه نادان به اندک چیزی خشمگین میشود

دوم آنکه سخنی می گوید که در آن سودی نیست

سوم آنکه بخشش او جایی است که نباید بخشش کند

چهارم آنکه راز خود نگه نمی دارد و بر هر کس آشکار می کند

پنجم آنکه دوست را از دشمن نمی شناسد

ششم آنکه به هر نا آزموده ای اعتماد می کند

آنگاه گفت سزاوار تر به عفو آن است که قادر به انتقام باشد و انتقام نگیرد

و بی خرد ترین مردم کسی است که بر کسی که از او بالاتر است ستم کند

عاقل اگر در این کلمات دقت کند می فهمد که هر یک قانون حکمتی و اصل دانشی است

این تصاویر زیبا تقیم به شما

Falkland Islands
Photography

Join Gevo Group


Join Gevo Group


Join Gevo Group


Join Gevo Group


Join Gevo Group


Join Gevo Group


Join Gevo Group


Join Gevo Group


Join Gevo Group


Join Gevo Group


Join Gevo Group


Join Gevo Group

 


                    


 

 



تو نیکی میکن ودر دجله انداز



پسر به سفر دوری رفته بود و ماه ها بود که از او خبری نداشتند ...

مادرش دعا می کرد که او سالم به خانه باز گردد. هر روز به تعداد اعضای خانواده اش نان می پخت و همیشه یک نان اضافه هم می پخت و پشت پنجره می گذاشت تا رهگذری گرسنه که از آن جا می گذشت نان را بر دارد . هر روز مردی گو‍ژ پشت از آن جا می گذشت و نان را بر می داشت و به جای آن که از او تشکر کند می گفت:

هر کار پلیدی که بکنید با شما می ماند و هر کار نیکی که انجام دهید به شما باز می گردد !!!

این ماجرا هر روز ادامه داشت تا این که زن از گفته های مرد گوژ پشت ناراحت و رنجیده شد و به خود گفت : او نه تنها تشکر نمی کند بلکه هر روز این جمله ها را به زبان می آورد . نمی د انم منظورش چیست؟

یک روز که زن از گفته های مرد گو‍ژ پشت کاملا به تنگ آمده بود تصمیم گرفت از شر او خلاص شود بنابر این نان او را زهر آلود کرد و آن را با دست های لرزان پشت پنجره گذاشت، اما ناگهان به خود گفت : این چه کاری است که می کنم ؟ .....

بلافاصله نان را برداشت و دور انداخت و نان دیگری برای مرد گوژ پشت پخت .

مرد مثل هر روز آمد و نان را برداشت و حرف های معمول خود را تکرار کرد و به راه خود رفت.

آن شب در خانه پیر زن به صدا در آمد . وقتی که زن در را باز کرد، فرزندش را دید که نحیف و خمیده با لباس هایی پاره پشت در ایستاده بود او گرسنه، تشنه و خسته بود، در حالی که به مادرش نگاه می کرد، گفت:

مادر اگر این معجزه نشده بود نمی توانستم خودم را به شما برسانم. در چند فرسنگی این جا چنان گرسنه و ضعیف شده بودم که داشتم از هوش می رفتم . ناگهان رهگذری گو‍ژ پشت را دیدم که به سراغم آمد. او لقمه ای غذا خواستم و او یک نان به من داد و گفت : این تنها چیزی است که من هر روز می خورم امروز آن را به تو می دهم زیرا که تو بیش از من به آن احتیاج داری .

وقتی که مادر این ماجرا را شنید رنگ از چهره اش پرید. به یاد آورد که ابتدا نان زهر آلودی برای مرد گوژ پشت پخته بود و اگربه ندای وجدانش گوش نکرده بود و نان دیگری برای او نپخته بود، فرزندش نان زهر آلود را می خورد .

به این ترتیب بود که آن زن معنای سخنان روزانه مرد گوژ پشت را دریافت:

هر کار پلیدی که انجام می دهیم با ما می ماند و نیکی هایی که انجام می دهیم به خود ما باز می گردد

بیا یید درست زندگی کنیم


دو روز مانده به پايان جهان، تازه فهميده که هيچ زندگي نکرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقي مانده بود، پريشان شد. آشفته و عصباني نزد فرشته مرگ رفت تا روزهاي بيش‌تري از خدا بگيرد.

داد زد و بد و بيراه گفت!(فرشته سکوت کرد)

آسمان و زمين را به هم ريخت!(فرشته سکوت کرد)

جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت!(فرشته سکوت کرد)

به پرو پاي فرشته پيچيد!(فرشته سکوت کرد)

کفر گفت و سجاده دور انداخت!(باز هم فرشته سکوت کرد)

دلش گرفت و گريست به سجاده افتاد!

اين بار فرشته سکوتش را شکست و گفت: بدان که يک روز ديگر را هم از دست دادي! تنها يک روز ديگر باقي است. بيا و لااقل اين يک روز را زندگي کن!

لابلاي هق هقش گفت: اما با يک روز... با يک روز چه کاري مي‌توان کرد...؟

فرشته گفت: آن کس که لذت يک روز زيستن را تجربه کند، گويي که هزار سال زيسته است و آن که امروزش را درنيابد، هزار سال هم به کارش نمي‌آيد و آنگاه سهم يک روز زندگي را در دستانش ريخت و گفت: حالا برو و زندگي کن!

او مات و مبهوت به زندگي نگاه کرد که در گودي دستانش مي‌درخشيد. اما مي‌ترسيد حرکت کند! مي‌ترسيد راه برود! نکند قطره‌اي از زندگي از لاي انگشتانش بريزد. قدري ايستاد، بعد با خود گفت: وقتي فردايي ندارم، نگاه داشتن اين زندگي جه فايده اي دارد؟ بگذار اين يک مشت زندگي را خرج کنم.

آن وقت شروع به دويدن کرد. زندگي را به سرو رويش پاشيد، زندگي را نوشيد و بوييد و چنان به وجد آمد که ديد مي‌تواند تا ته دنيا بدود، مي‌تواند پا روي خورشيد بگذارد و مي‌تواند...

او در آن روز آسمان خراشي بنا نکرد، زميني را مالک نشد، مقامي ‌را به دست نياورد، اما... اما در همان يک روز روي چمن‌ها خوابيد، کفش دوزکي را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آن‌هايي که نمي‌شناختنش سلام کرد و براي آن‌ها که دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد.

او همان يک روز آشتي کرد و خنديد و سبک شد و لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور کرد و تمام شد!

او همان يک روز زندگي کرد، اما فرشته‌ها در تقويم خدا نوشتند: او درگذشت، کسي که هزار سال زيسته بود

آزمون عشق

------------ --------- --------- -------

آزمون عشق

امیری به شاهزاده خانمی گفت: من عاشق توام.

شاهزاده گفت: زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است.

امیر برگشت و دید هیچکس نیست .

شاهزاده گفت: تو عاشق نیستی ؛ عاشق به غیر نظر نمی کند

عبرت



مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد.

وقتی پولهارا دریافت کرد رو به یکی از مشتریان بانک کرد و پرسید : آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟
مرد پاسخ داد : بله قربان من دیدم.

سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و او را در جا کشت.

او مجددا رو به زوجی کرد که نزدیک او ایستاده بودند و از آنها پرسید: آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟

مرد پاسخ داد : نه قربان ، من ندیدم ؛ اما همسرم دید

از شهیدان مانده تنها جامه ای  نام وامضا و وصیت نامه ای

گر وصیت نامه ها را خواند ه ای      پس چرا بین دو راهی مانده ای

#########################################

خوشا روزی که گرم جنگ بودیم       میان رنگها بی رنگ بودیم

دل هر کس شهادت را طلب داشت     حدیث عشق و مستی را به لب داشت

خوشا تنهایی شبهای سنگر             که دل بود وتمنا بود و دلبر

###############################################

ساقی قدح می به کف و در همه جا بود      حق بود ونظر بود وقدح بود ونوا بود

انوار خداجلوه گهش سینه ما بود             شب بود و شعف بود وطرب بود و صفا بود

آن هشت بهاری که خدا در دل ما بود       گل بود وچمن بود و فرح بود و بکا بود

                               هرگز نکند فهم که در جبهه ها چه ها بود            

#####################################################

آرزومان کربلا بود و نجف               جان وسر دادیم در راه هدف

چفیه هایمان رنگ وبوی یاس داشت    رنگ و بوی بیرق عباس داشت

یاد شب هایی که ما بودیم و مین        جستجوی مرگ در زیر زمین

همدم شب هایمان سجاده بود            حمله کردن خط شکستن ساده بود

حسرت رفتن در ایندل مانده بود        دست و پایم سخت در گل مانده بود

عاشقان رفتند و ما جا ماندهایم         زیر بار غصه ها وا ما نده ایم

##################################################

خروش جاری اروند باقی است           این جاده   این پوتین    این سر بند باقیست

#####################################################

درود بر آنهایی که رفتند تا اسلام بماند  .سلام بر آنهایی که از نفس افتادندتا ما از نفس نیفتیم قامت راست کردند تا ما قامت خم نکنیم .به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم . سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند

ده دلیل برای نترسیدن از شکست

۱.انسان جایز الخطا است موفق ها هم اشتباه می کنند

2 .حقیقت پیروزی و شکست را پیران با تجربه و کودکان درک میکنند

3 .درون و کنار هر شکستی پیروزی وجود دارد

4 .قدرت بی منتها برای موفقیت در هر موجودی به ودیعه گذاشته شده است

5 .برچسب خوب و بد به کارهای زندگی زدن منطقی نیست و آرامش در رسیدن به موفقیت الزامی است

6.چون شکست بی معنی است اگر در بینهایت هم ضرب شود باز هم بی معنی است

7 .برچسب زدن به انسانها منطقی نیست

8 .اشتباهات و نا گواری ها می تواند مرا به خدا نزدیک تر کند

9 .کامیابی و آرامش واقعی در درونم متجلی است

10 .در ملکوت الهی شکست وجود ندارد

بارانی باید تا رنگین کمانی بر آید

 

 

 

حرمت اعتبار خود را

هرگز در میدان مقایسه ی خویش با دیگران مشکن

که ما هر یک یگانه ایم

موجودی بی نظیر و بی تشابه

 

و آرمانهای خویش را

به مقیاس معیارهای دیگران بنیاد مکن

تنها تو می دانی که « بهترین » در زندگانیت

چگونه معنا می شود

 

از کنار آنچه با قلب تو نزدیک است آسان مگذر

بر آنها چنگ درانداز، آنچنان که در زندگی خویش

که بی حضور آنان، زندگی مفهوم خود را از دست می دهد

 

با دم زدن در هوای گذشته

و نگرانی فرداهای نیامده

انگشتانت فرو لغزد و آسان هدر شود

 

هر روز، همان روز را زندگی کن

و بدین سان تمامی عمر را به کمال زیسته ای

 

و هر گز امید از کف مده

آنگاه که چیز دیگری

برای دادن در کف داری

 

همه چیز در همان لحظه ای به پایان می رسد

که قدمهای تو باز می ایستد

و هراسی به خود را مده

از پذیرفتن این حقیقت که

هنوز پله ای تا کمال فاصله باشد

تنها پیوند میان ما

خط نازک همین فاصله است

 

برخیز و بی هراس خطر کن

در هر فرصتی بیاویز

و هم بدینسان است که به مفهوم  شجاعت

دست خواهی یافت

 

آنگاه که بگویی دیگر نخواهمش یافت

عشق را از زندگی خویش رانده ای

عشق چنان است که هر چه بیشتر ارزانی داری، سرشارتر شود

و هر گاه که آن را تنگ در مشت گیری، آسان تر از کف رود

پروازش ده تا که پایدار بماند

 

رؤیاهایت را فرومگذار

که بی آنان زندگانی را امیدی نیست

و بی امید، زندگی را آهنگی نباشد

 

از روزهایت شتابان گذر مکن

که در التهاب این شتاب

نه تنها نقطه ی سرآغاز خویش

که حتی سرمنزل مقصود را گم کنی

 

زندگی مسابقه نیست

زندگی یک سفر است

و تو آن مسافری باش

که در هر گامش

ترنم خوش لحظه ها جاریست.

 

 

نانسی سیمس (Nancy Sims)

 

 

اگر های زندگی

- اگر می تونستی اهالی کره زمین را از شر یک چیز خلاص کنی، آن چیز چه می بود؟
- اگر بخواهی از به یادماندنی ترین شب زندگی ات نام ببری، از کدام شب نام می بری؟
- اگر می توانستی یک سازمان را تعطیل کنی، کدام را تعطیل می کردی؟
- اگر می توانستی جلوی انتشار یک کتاب را بگیری، چه کتابی را انتخاب می کردی؟
- اگر بخواهی از مهمترین عامل زیبایی چهره نام ببری، به چه چیز اشاره خواهی داشت؟
- اگر می توانستی ماه سیزدهمی به سال اضافه کنی، آن را به کدام فصل اضافه می کردی؟
- اگر قرار بود یک تصمیم را در زندگیت تغییر دهی، آن چه تصمیمی بود؟
- اگر قرار باشد از طلای ناب چیزی بسازی، ان چیز چه بود؟
- اگر می توانستی سیاستی را کاملا" تغییر دهی، چه سیاستی را انتخاب می کردی؟
- اگر بخواهی از لحظه ای یاد کنی که در آن حضور فرشته ای را در کنارت حس کردی، از کدام لحظه یاد خواهی کرد؟

خنده نشانه شادی و ارتباط مثبت و خوشایند با زندگی است

 

پژوهشگران معتقدند خندیدن یک پدیده اجتماعی است

 

پژوهشگران معتقدند خندیدن، یکی از قدیمی ترین راه هایی ست که بشر برای برقراری ارتباط با دیگران استفاده می کند. میمون ها، سگ ها و موش ها هم می خندند. بچه ها پیش از حرف آمدن، می خندند. هیچ کس خندیدن را به بچه ها یاد نمی دهد.

 

سی بی سی، تلویزیون دولتی کانادا در گزارش اخیر خود به پدیده خنده و یافته های پژوهشگران درمورد خنده پرداخته است.

 

آدم ها معمولا ناخودآگاه، با ریتمی منحصر به فرد و دربخش خاصی از مکالمه می خندند.
رابرت پراوین، عصب شناس و پژوهشگری که چندین دهه در مورد خندیدن تحقیق کرده است می گوید ممکن است آدم ها با شنیدن یک جوک شروع به خندیدن کنند، اما جای شگفتی است که فقط در ده تا پانزده درصد موارد خندیدن آدم ها به خاطر شنیدن یک مسئله طنزآمیز است.

 

خندیدن به جای این که واکنشی نسبت به یک جوک باشد، بیشتر به واکنش های اجتماعی مرتبط است.

 

پراوین می گوید: «خندیدن یک پدیده اجتماعی ست و وجود یک فرد دیگر، از ضروریات خندیدن است». پراوین که استاد دانشگاه مریلند است طی سال ها پژوهش دریافته است که اساساً همه گروه های زبانی از طریق یک جور«هاهاها» می خندند و الگوی مولد خنده درمغز انسان سبب تولید صدای خنده می شود و حتی اگر به زبان های چینی، انگلیسی و فرانسه صحبت کنند هم خنده را درک می کنند.

 

پراوین تاکید می کند هر «ها» حدود یک پانزدهم ثانیه طول می کشد و هر یک پنجم ثانیه تکرار می شود و اگر فرد سریع تر و یا آهسته تر بخندد، صدای آن شباهتی به آوای خنده نخواهد داشت.

 

پراوین، نویسنده کتاب «خنده: یک تحقیق علمی» می گوید: افراد ناشنوا بدون توانایی شنیدن می خندند و افرادی که در حال صحبت با تلفن همراه هستند بدون دیدن طرف مکالمه خود می خندند و این امر نشان دهنده آن است که خنده به یک حس ویژه وابسته نیست و به ارتباطات اجتماعی بستگی دارد.

 

ژاک پانکسپ، استاد روانشناسی دانشگاه بولینگ گرین می گوید: خندیدن نشانه شادی و ارتباط مثبت و خوشایند با زندگی است. خنده، پدیده ای کاملا اجتماعی ست.

 

خندیدن فقط خاص انسان ها نیست. شامپانزه ها هم همدیگر را قلقلک می دهند و حتی وقتی یک شامپازه، تظاهر به قلقلک شامپانزه دیگری می کند، می خندد.

 

پانکسپ می گوید اگر موش ها را قلقلک بدهیم، می خندند و با این که ظاهراً باورنکردنی به نظرمی رسد، اما نشریه های علمی هم مقاله هایی در این مورد منتشرکرده اند. وی با اشاره به نوارهای ویدئویی صحنه قلقلک موش ها می گوید موض ها عاشق قلقلک هستند و برای اینکه بیشتر قلقلک داده شوند، بارها به دست پژوهشگران بازمی گردند. پانکسپ و دانشمندان دیگر با مطالعه موش ها درمی یابند که به هنگام خندیدن چه پدیده ای در مغز رخ می دهد و در نهایت به ریشه ناراحتی و غصه های انسان نیز پی خواهند برد. جفری برگدورف، استاد مهندسی پزشکی دانشگاه نورث وسترن دریافته است که خندیدن در موش ها نوعی فاکتور شیمیایی رشد تولید می کند که شبیه انسولین است و به عنوان یک عامل ضد افسردگی و کاهش دهنده نگرانی و اضطراب عمل می کند. برگدورف معتقد است که احتمالاً پدیده مشابهی هم در بدن انسان رخ می دهد. این امر، برای پزشکان فرصتی فراهم می کند تا با هدف قرار دادن مغزانسان با مواد شیمیایی جدید، داروهای ضد افسردگی و ضد اضطراب تولید کنند. دکتر مارگارت استوبر، استاد روان درمانی دپارتمان پزشکی دانشگاه لس آنجلس که در مورد نقش خنده بر سلامت بیماران خود تحقیق کرده، دریافته است که روحیه افراد با خندیدن بهتر می شود اما خندیدن صرف برای بهبود کامل بیماران مبتلا به افسردگی کافی نیست.

 

ضرب المثل های آموزنده

اسپانیولی: کسی که یکبار می‌دزدد، همیشه خواهد دزدید.

انگلیسی: طمع به همه چیز، از دست دادن همه چیز است.

عربی: هیچ کس را وادار به دو کار نکن، جنگیدن و زن گرفتن.

انگلیسی: ضربات کوچک درختان بزرگ را از پای در می‌آورند.

ایتالیایی: معنی همه چیز دانستن هیچ ندانستن است.

عربی: مشورت با کسی کن که تو را به گریه می‌اندازد نه با کسی که تو را می‌خنداند.

روسی: برای کسی که شکمش خالی است، هر نوع باری سنگین است.

دانمارکی: وقتی که آش از آسمان می‌بارد گدا قاشق ندارد.

ایرانی: تیر از جراحت به در آید و آزار در دل بماند.

آفریقایی: یک دوست خوب را با هر دو دستت نگهدار.

فنلاندی: همیشه کمی بترس تا هرگز محتاج نشوی زیاد بترسی.

بوسنی: مرحله اول بلاهت آن است که خود را عاقل بدانیم.

ایرانی: یا حرفی بزن که از خاموشی بهتر باشد یا خاموش باش.

انگلیسی: یک متر یک متر سخت است ولی یک سانت یک سانت مثل آب خوردن است.

ایتالیایی: عشق یعنی ترس از دست دادن تو.

مصری: تندرستی، تاجی است بر سر انسان سالم ولی هیچکس جز یک بیمار این تاج را نمی‌بیند.

ژاپنی: باید حریف را به کمک حریف دیگری بدام انداخت.

ایرانی: مرد حکیم خرده نگیرد بر آینه.

هندی: سکوت هرگز اشتباه نمی‌کند و هر چه طولانی‌تر باشد، بهتر قضاوت می کند.